بنام خدا
روز خلیج فارس گرامـــی باد
خلیج فارس در نقشه متعلق به عربستان سعودی در سال ۱۳۳۱ + عکس
این نقشه متعلق به عربستان سعودی در سال ۱۳۳۱
این مطلبو انقدر ارسال کنید تا به خود عــــربا برسـه
تا بدونن این خلیج هــیــشــــــــه پـــــــارســـــــه
برای ارسال نظر خود درباره این خبر اینجا کلیک کنید
وزیر خارجه امارات عربی متحده در زیر نقشه خلیج فارس + عکس
” شیخ عبدالله بن زیاد آل نهیان ” وزیر خارجه امارات عربی متحده در زیر نقشه خلیج فارس
برای ارسال نظر خود درباره این خبر اینجا کلیک کنید
امارات عربی متحده یا استان جلفاوه سابق ایران ! + عکس
از لحاظ تاریخی نخستین ارتباطی که جامعه ایرانی با این پهنه آبی پیدا می کند دقیقاً به سال هفتصد پیش از میلاد باز می گردد، در زمانی که دولت مادها به رهبری فرورتیش موفق می شود که منطقه پارس را جزء قلمرو خویش سازد و قلمرو خود را به سواحل خلیج فارس گسترش دهد. در زمان سیاکزارسُس که همان هووخشتره باشد، وقتی ایرانی ها موفق می شوند امپراتوری مقتدر و میلیتاریستی آشور را از بین ببرند و سرزمین آشور میان مادها و بابلی ها تقسیم می شود؛ خلیج فارس گریز ناپذیر در قلمرو مادها قرار می گیرد.
به گزارش بخش فرهنگ و تاریخ ایران ویج ، با تشکیل امپراتوری هخامنشی (که عنوان آن امپراتوری جهانی هخامنشی است) مسئله قلمرو و امنیتش به دریای سرخ، خلیج عدن، و غیره تسری می یابد، حتی برای استمرار نظم امپراتوری و برای تسریع ارتباط با مصر، بین دریای سرخ و رود نیل نیاز به حفر آبراه می شود و خشایارشاه برای تسهیل عملیات نظامی اش آن آبراهه را در شبه جزیره آتوس حفر می کند. طبیعتاً خلیج فارس به منزله یک دریاچه ایرانی در چارچوب امپراتوری جهانی هخامنشی است.
در زمان اشکانیان، از آغاز سلطنت مهرداد اول ، پس از این که سلوکیان از صحنه خارج می شوند ، گستره قلمروشان تمامی سواحل جنوبی خلیج فارس، حتی عمان را هم در بر می گرفت . بدون تردید این استمرار را زمان ساسانیان هم شاهدیم و خصوصاً میانه سده چهارم پس از میلاد که شاپور دوم موفق شد نظم و امنیت را برقرار کند .
در دوران سلطنت انوشیروان ، رقیبش در امپراتوری روم، ژوستی نیان که بزرگترین امپراتور روم شرقی بود و موفق شد برای مدتی روم غربی را هم ضمیمه کند حتی گسترش فتوحات نظامی اش تا اسپانیا هم پیش رفت در آن زمان راه ابریشم از درون امپراتوری ساسانی عبور می کرد، انوشیروان برای تضعیف رومیها تلاش کرد حق ترانزیت ابریشم را بالا ببرد.
ژوستی نیان برای خنثی کردن این اقدام ایرانیان بر آن شد که از راه دریا پیمایان حبشی ، راه ابریشم را از طریق دریا طی کند ولی انوشیروان در واکنش به این اقدام او تلاش کرد از یک طرف جزیره سدان یا سراندیب (سریلانکا) و از طرفی یمن را تحت تصرف در آورد. البته ظاهراً به تحریک رومی ها، حبشی ها به یمن حمله کرده بودند و باب المندب را تحت کنترل خودشان درآورده بودند و «سیف ابن ذی یزن» از انوشیروان کمک خواست ایرانیها به عنوان کمک به یمانیها ، حبشی ها را شکست دادند و مستقر شدند؛ مرزبانان ایرانی در این منطقه مسئولیتی را احراز می کردند.
در تعاملات دریایی آن تاریخ وقتی یک زاویه به سریلانکا می رود و زاویه دیگر به یمن، حاکی از آن است که خلیج فارس گریز ناپذیر یک دریاچه صرف ایرانی است .
در هر حال کسانی که بر فارس حکومت داشتند و پادشاهان محلی، بر تمامیت خلیج فارس در این برهه، از زمان سلجوقیان تا ظهور پرتغالی ها, بر خلیج فارس، حکومت داشتند. با ظهور پرتغالی ها در اوایل سده ۱۶ میلادی برای یک صد سال خلیج فارس تحت سلطه پرتغالیها بود البته امرای هرمزی پا برجا مانده و قلمروشان هم کم و بیش حفظ شده بود ولی خراج گزار پرتغالی ها بودند . مطامع اولیه ایرانیان در زمان شاه اسماعیل، به دلیل مشکلاتی که با آن روبرو بود در مرزهای غربی و شرقی به نتیجه نرسید ولی در زمان شاه عباس، حاکمیت ایران بر خلیج فارس اعاده می شود.
شاه عباس در سال ۱۶۰۲ میلادی بحرین را از [اختیار] پرتغالی ها خارج می کند و در سال ۱۶۱۲میلادی «جلفاوه » که امروزه امارات عربی متحده است را اعاده حاکمیت می کند و تنها در ۱۸۲۰ میلادی پس از گرفتن قشم و محاصره هرمز که چند کشتی انگلیسی به کمک گرفته می شوند، هرمز تسخیر می شود . بنابراین بحرین در سال ۱۶۰۲ میلادی و جلفاوه در ۱۶۱۲ میلادی بدون دخالت انگلستان اعاده حاکمیت می شود. بنابراین در زمان صفویه حاکمیت ایران بر خلیج فارس مسلم است.
تا زمان نادر شاه، که سقوط صفویه سبب می شود که عمانی ها فعالیت راهزنی دریایی و عدم نظم را در خلیج فارس ایجاد بکنند. با ظهور نادر شاه اعاده حاکمیت تمام و کمال می شود و بر تمامی پهنه خلیج فارس و حتی منطقه عمان( که عمانی ها از تضاد داخلی استفاده کرده بودند) به نوعی اعاده سلطة ایرانی ها بود. سلطه ایران در دوران کریم خان کم و بیش ادامه داشت و به موجب قراردادهایی که با هلندی ها و انگلیسی ها منعقد شد, ایران متعهد به برقراری امنیت در منطقه خلیج فارس بود .
با ورود انگلیسی ها در ۱۸۲۰ میلادی یعنی ورود و حضور مستمر شان ، به تدریج یک استراتژیی را اتخاذ می کنند بنام استراتژی ایران زدایی ، یعنی بر آن می شوند که مبانی اعمال حاکمیت و نفوذ فرهنگی موثر ایران را تا آنجا که امکان دارد، بی رنگ کنند . در این رابطه ، از جمله نخستین اقداماتی که می کنند جلوگیری از ایجاد یک نیروی دریایی سیستماتیک و مدرن(به صورت آن روزی که در اروپا مطرح بود) به وسیله ایرانیان است چون در زمان نادرشاه با استفاده از التون و هلندی ها و خریدن کشتی برقرار شده بود. انگلیسی ها بر آن شدند که اجازه ندهند ایران نیروی دریایی فعالی داشته باشد و همواره این نگرانی را داشتند که اگر ایران صاحب نیروی دریایی بشود اعاده کامل حاکمیت و اعمال موثر حاکمیت می کند.
بنابر اصل «ایران زدایی »برآن شدند، که فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را بخصوص در مناطق جنوبی خلیج فارس به تدریج بی رنگ کنند، به ویژه در بحرین که مورد ادعای ایران هم بود و جمعیتی از آن ایرانی الاصل و متصل به تشیع هم بوده اند و بنابراین تلاش کردند که مکتب یا مدرسه ای به زبان فارسی در آنجا دایر نشود. حتی ارتباط بحرینی ها با ایران در تاریخی که هنوز پاسپورت در جهان و اروپا مطرح و اجباری نبود، تذکره برای بحرینی ها درست کرده بودن که اگر می خواهند به ایران بروند باید تذکره داشته باشند . متاسفانه این استراتژی فرهنگ زدایی فقط در این منطقه هم نبود بلکه در تمام حوزه های فرهنگی ایرانی دست به کار شدند تا مبانی فرهنگی ایرانی را از بین ببرند .
در هندوستان که زبان فارسی ، زبان درباری بود بخصوص از ۱۸۵۰میلادی تلاش شد به کلی زبان فارسی آن جایگاهش را از دست بدهد . گذشته از بحرین ، در افغانستان پس از قرارداد پاریس می بینیم که تاریخ ۲۵۰۰ ساله خاصی برای افاغنه ساخته می شود( افغانها مدعی بودند که سه بار در طول تاریخ اشغال خارجی شدند : در زمان هخامنشیان، ساسانیان و صفویه) . همین برنامه را تزارهای روس در آسیای مرکزی و قفقاز و سپس کمونیستها داشتند . نکته سوم این که اجازه ندادند ایران بر منطقه و جزایر ایرانی اعمال حاکمیت کند . حتی در مورد فانوسهای دریایی که در جزایر ایرانی بود این اجازه داده نمی شد که خود ایرانی ها آنها را اداره کنند. معتقد بودند این، لطمه به سلطه بلامنازع بریتانیا وارد خواهد کرد و فراتر از آن تحت عناوین مختلف مبارزه با راهزنان دریایی ، مبارزه با تجارت برده ، مبارزه با قاچاق اسلحه و … بر آن بودند که این امور را در انحصار خاص خودشان نگه دارند .
حتی در زمان رضاشاه ، ایرانی ها در مذاکرات بریتانیا در مورد قرار داد امور خلیج فارس که تیمورتاش سرمذاکره کننده بود، وقتی ایران پیشنهاد کرد که تنب بزرگ که اشغال غیر قانونی شده ، به عنوان دیپورت قاچاقچیان برای جلوگیری از قاچاق به ایران سپرده شود نظر وزارت خارجه انگلیس آن بود که اگر ما بخواهیم ایران را مشارکت بدهیم به سلطه ما لطمه وارد می شود . بنابراین در طول قرن ۱۹ انگلیسی ها گذشته از تثبیت سلطه خودشان بر آن بودند که استراتژی ایران زدایی را در پیش بگیرند . خط مشی دیگری که در این استراتژی مطرح شد ، جزایر ایرانی مانند قشم و هنگام را به نام امام یا سلاطین مسقط و عمان، فارسی را به نام کویت، و تنب ها و ابوموسی را همان طور که می دانید به نام شارجه و راس الخیمه ، ادعا کردند .
در این زمان آخرین تلاششان برای ایران زدایی علاوه بر ادعای جزایر ایرانی ، تغییر نام خلیج فارس بود ، که پرونده ای است یک برگی تحت عنوان پیشنهاد تغییر نام خلیج فارس به خلیج ع ر ب ی (به سال ۱۹۳۸ میلادی در ایودی آفیس و رکورد آفیس ) پهنه آبی که ۲۵۰۰ سال در تعاملات تنگاتنگ جامعه ایرانی بوده است ، در حالی که جوامعی که در آن طرف خلیج فارس ظاهر شدند ، حیاتشان از ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال تجاوز نمی کند . آغاز مهاجرت آنها به منطقه خلیج فارس مهاجرت اعراب «اتوبی» است که یک شاخه به کویت رفتند به نام «آل صبا» و شاخه ای به بحرین رفتند و در اواخر سده ۱۸ یعنی یکسال پیش از مرگ کریم خان در آنجا ظاهر شدند.
اعراب «بنی یال» و «ابوالفلاسه» که هم زمان در دبی و ابوظبی مستقرشدند ، در نیمه قرن ۱۸ میلادی از صحرای نجد وارد منطقه خلیج فارس شدند و به همین طریق «آل ثانی» و «آل سُحریان» و اعراب «بنی کعب». تنها «قاسمی»ها هستند که در موردشان اختلاف نظر وجود دارد، بعضی می گویند جایگاه اولشان سیراف بوده که در زلزله ویران شد و نظریه دیگر این است که از نجد آمدهاند(و خودشان هم به نظریه دوم معتقد هستند) . «وهابیان» در آغاز قرن ۱۹ موفق شدند که قلمرو سرزمینی شان را گسترش دهند و به سواحل خلیج فارس برسند .
بنابراین کسانی که از لحاظ هویت تاریخی، ۲۷۰۰ سال بطور مستمر در التفات تعاملات گستردهی خلیج فارس ـ دریاچهای ایرانی ـ بودهاند در طیف جاذبهی امنیتی ، اقتصادی و سیاسی این جامعه قرار داشتند و بعضی از شیخ نشین هایی که از ۱۹۷۰ میلادی به بعد شکل گرفتهاند چنین ادعای واهی را در مورد نام اصیل خلیج فارس و جزایر ایرانی مطرح می کنند که زمانی جز سیطره منطقه فارس و امرای ایرانی بوده اند .
برای ارسال نظر خود درباره این خبر اینجا کلیک کنید
همه اقدامات کشورک امارات علیه ایران / امارات برای ما شهری بیش نیست
اگر چه گاه گاهی گستاخی های لفظی شیوخ امارات افکار عمومی ایران را متوجه خود می کند ، اما کمتر کسی از اقدامات عملی این شیوخ علیه تمامیت ارضی ایران سخن می گوید. گزارش زیر بخشی از اقدامات عملی حکام اماراتی برای آسیب زدن به منافع ملی ایرانیان است.
در اقدامی خلاف عرف و عجیب، سفر رئیسجمهور ایران به جزیره ابوموسی با واکنش گستاخانه شیوخ شارجه روبهرو شده است؛ گستاخی که هرچند پاسخ مناسبی از سوی وزارت خارجه کشورمان دریافت نکرد، با پاسخ کوبنده دیگر شخصیتهای کشورمان روبهرو شد.
با وجود این، افکار عمومی گمان میکنند که اقدامات شیوخ اماراتی علیه ایران صرفا در حد همین لفاظیهای گستاخانه است، حال آن که این کشور تا کنون فعالیتهای عملی بسیاری برای دستاندازی به خاک ایران و منافع ملی ایرانیان انجام داده که «تابناک» برای آشنایی مخاطبان، فهرست وار اندکی از این کارهای گستاخانه را برای مخاطبان میآورد.
برخی اقدامات ضد ایرانی امارات که با پاسخی از سوی ایران روبهرو نشد، عبارتند از:
۱ـ ساخت جزایر مصنوعی و پیشروی گام به گام در خلیج فارس با دزدی خاک و سنگ ایران!
کشور امارات همزمان با ادعاهای ارضی بیپایه علیه جزایر سهگانه همیشه ایرانی خلیج فارس با سرمایهگذاری عظیم و با سرعت، مشغول گسترش جزایر مصنوعی در کرانههای جنوبی خلیج فارس است که با هدف افزایش سرمایه، تصرف گام به گام حریم آبی ایران و عربی کردن نام خلیج همیشه فارس، حیات را در آبهای خلیج تا ابد فارس به خطر انداختهاند.
این امر که با سکوت عجیب و توجیهناشدنی رسانههای درونی همراه شده، نه تنها محیط زیست شکننده خلیج فارس را در معرض نابودی قرار داده، بلکه مرزهای آبی و مناطق حاکمیتی و تمامیت ارضی ایران در خلیج فارس را نیز در معرض تهدید جدی قرار داده است.
ذکر این مهم لازم است که ساخت سه جزیره به شکل نخل ـ که طول هر کدام بیش از شش کیلومتر و جزیرهای بیضوی به شکل نقشه پنج قاره کره زمین (Universe) در منطقهای به طول ۹ کیلومتر و عرض ۶ کیلومتر و با مساحتی نزدیک ۶۳ کیلومتر مربع که کاملا در تضاد با اکوسیستم طبیعی خلیج فارس است ـ با سرمایهگذاری بیش از بیست میلیارد دلار در حال تکمیل است.
از سوی دیگر، «سلطان بن سلیم»، مدیر این پروژه در اظهارات تجاوزگرانهای، بیپرده فاش کرده است: «با توجه به اینکه هم اکنون تنها بخش کوچکی از ساحل خلیج فارس به امارات تعلق دارد، در هنگام پایان این پروژه، دولت امارات با داشتن ۱۲۰۰ کیلومتر ساحل به اندازه کافی ابزار برای اعمال فشار به ایران خواهد داشت».
عمق این اقدام فاجعه بار امارات متحده عربی همزمان با پایان ساخت نخستین جزیره نخل نمایان شد؛ هنگامی که به اذعان رسمی مجریان، برای این پروژه ۱. ۶۵ میلیارد متر مکعب ماسه و ۸۷ میلیون تن سنگهای صخرهای برای پیسازی و برای تکمیل محوطهها نیز یک میلیارد تن صخره ـ که به طور عمده از قاچاق سنگهای صخرهای از ایران تأمین شده) به محل آورده شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
از مهمترین هدفها و پیامدهای سیاسی توسعه جزایر مصنوعی توسط امارات نیز میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱. توسعه حریم مرزهای دریایی امارات: از آنجا که محیط جزایر مصنوعی امارات به عنوان حریم آبی این کشور به شمار میرود، اماراتیها با افزایش جزایر خود، به دنبال افزایش حریم آبی و نیز به چنگ آوردن هر چه بیشتر محدوده بینالمللی مشترک آبها و بستر خلیج فارس هستند.
گفتنی است، تا به امروز، اماراتیها با ساخت این جزایر، سواحل خود را به صورت مجازی، دو تا سه برابر کردهاند و ادامه این روند، همان اندازه که به سود عربهاست، به ضرر ایران و ایرانی است.
۲. توسعه طلبی ارضی با انتقال ۱۲ میل انحصاری ماهیگیری از کرانههای خشکی جنوب خلیج فارس به دورترین جزایر مصنوعی از سواحل امارات با هدف تهدید عمق استراتژیک ایران در خلیج فارس.
۳. تصرف گام به گام فلات قاره و بستر خلیج فارس برای نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به جزایر سهگانه و سواحل ایران به منظور برنامههای توسعهطلبانه ارضی آینده اعراب، از جمله تصرف جزایر ایرانی و بنادر جنوبی ایران.
۴ـ تبلیغ و تثبیت نام جعلی برای خلیج فارس با تبلیغات رسانهای و توزیع نقشههای جلب گردشگران و فروش واحدهای مسکونی این جزایر در عرصه جهانی.
از مهمترین پیامدهای فاجعه بار محیط زیستی جزایر مصنوعی امارات نیز میتوان به این موارد اشاره نمود:
۱. نابودی محیط زیست طبیعی ایران با تخریب خاک و سنگهای صخرهای کوهستانهای ایران و انتقال آنها به امارات برای ساخت جزایر مصنوعی.
۲. تهدید امنیت زیستی پرندگان مهاجر و جانداران جزایر غیر مسکونی خلیج فارس.
۳. نابودی پوشش زنده مرجانی به عنوان یکی از پتانسیلهای مهم تجمع زیستی خلیج فارس.
۴. تخریب پهنه بندی طبیعی بستر دریا. (اماراتیها رسوبات ارزشمند بستر خلیج فارس را هم برای ساخت و ساز پروژه جزایر به تاراج بردند و افزون بر آن، فعالیت ماشین آلات و استخراج ریزدانهها از کف دریا، آسیبهای بسیاری بر پهنهبندی بستر دریا وارد ساخته است).
۵. تغییر راه جریانهای طبیعی آب که در توان خودپالایی طبیعی خلیج فارس اختلال جدی پدید میآورد.
۶. به هم ریختن ساختار طبیعی بستر خلیج فارس. (لازم به ذکر اینکه امارات حتی بقایای دو هواپیمای جنگی، چند جمبو جت و هفت کرجی را نیز به اعماق دریا برده تا برای غواصان یک پارک زیر دریایی موضوع دار درست کند)!
۷. تخلیه انواع زبالهها، پسابهای آلوده کننده و انواع آلایندههای فسفره و… به درون خلیج فارس.
۸. تخریب یکی از ارزشمندترین اکوسیستمهای دریایی دنیا از راه نابودی زیستگاه آبزیان خلیج فارس شامل ۴۰۰ تا ۴۵۰ گونه ماهی و ۳۰۰ تا ۴۵۰ گونه از سایر آبزیان از جمله لاکپشتهای دریایی (گونه ویژه منطقه خلیج فارس).
۹. گمراه سازی افکار عمومی با انتشار تصاویر دروغین حیات زیر جزایر مصنوعی. (دولت امارات برای گمراه کردن افکار عمومی و تبرئه خود از اتهامات احتمالی، اقدام به پخش فیلمهایی از وجود حیات جانوری در زیر این جزایر کرده است، حال آن که تصاویر منتشره مربوط به پیش از مسکونی شدن جزایر و هنگامی است که هنوز از پسابهای آلوده ساز، زبالههای جامد و آلودگیهای صوتی و دیداری که در کوتاهترین زمان، زندگی آبزیان را از بین میبرد، خبری نبوده است).
۱۰. عوارض اقلیمی، محیط زیستی ناشی از تبدیل بخشهایی از حریم دریا به خشکی، کاهش ظرفیت گرمایی ویژه منطقه و خشکتر شدن اقلیم آن و افزایش توفانهای گرد و غبار که مستقیم بر کیفیت حیات اقتصادی، اجتماعی مردم منطقه به ویژه ساحل نشینان جنوب ایران تأثیر میگذارد.
جزایر مصنوعی امارات، در حالی بی سر و صدا و در بایکوت خبری رسانهای ایران، یکی پس از دیگری سر از آب درمیآورند که نه تنها مخالفتی جدی از سوی نهادهای مسئول ایرانی ندیدهایم، بلکه با کمال تأسف در برخی رسانهها و روزنامهها و سایتهای اینترنتی داخلی، شاهد تبلیغ پیش فروش منازل واقع شده در این جزایر نیز هستیم!
تحمیل خسارات جبران ناپذیر بر زیستگاه آبی خلیج فارس، در حالی انجام میگیرد که ایرانیان تلاش چندانی در جلوگیری از فعالیتهای غیرقانونی طرف اماراتی خود نداشتهاند و از این روی، فعالیت ناشایست سازمان حفاظت محیط زیست ایران و بیتوجهی مدیران به ساخت جزایر مصنوعی اماراتی در خلیج فارس، در گام نخست ضمن تهدید آشکار علیه ایران، ملت ایران را از حقوق طبیعی محیط زیستی و ژئوپلتیک خود در کرانههای شمالی و جنوبی خلیج فارس محروم میکند.
این در حالی است که پیماننامه حفاظت محیط زیست منطقهای مهمی همچون «راپمی» توسط همه کشورهای ساحلی خلیج فارس از جمله امارات در سال ۱۹۷۸ به امضا رسیده که در آن تأکید شده که آبهای خلیج فارس، بینالمللی هستند و همه کشورها باید به حریم آن احترام بگذارند و هر نوع توسعهای که حریم آن را به خطر بیندازد، برای کشورهای همسایه آن ممنوع است، ولی آگاهیرسانی نامناسب از سوی نهادهای مسئول ایران و حضور نیافتن بازرسان سازمان ملل در این منطقه و ارایه نشدن گزارش فاجعه محیط زیستی ساخت جزایر مصنوعی، دولت امارات را در اقدامات سودجویانه خود جسورتر ساخته است.
۲ ـ ساخت بیسروصدای آبگذر جانشین برای تنگه هرمز توسط امارات
بنا بر این طرح ـ که برای از اعتبار انداختن اهمیت نقش ایران در تنگه هرمز به مراحل پایانی ساخت نزدیک میشود ـ راهاندازی کانال جایگزین تنگه هرمز توسط امیرنشین دبی بوده است؛ بنابراین، با ساخت آبگذر (کانال) از درون امارات، سواحل امارات در دریای عمان (در شرق امارات) به سواحل این کشور در خلیج فارس (در شمال امارات) متصل خواهد شد تا اهمیت استراتژیک تنگه هرمز و جزایر ایران از میان برود؛ طول این کانال ۱۸۰ کیلومتر و هزینه ساخت آن دویست میلیارد دلار برآورد شده است.
به گزارش تابناک،در چنین شرایطی رویکرد فعال رسانه ای و سیاسی در کنار تحرکات دیپلماتیک می تواند هم افکار عمومی را بیش از پیش به گستاخی های امارات آگاه کند و شیوخ اماراتی را از احساسات ایرانیان در دفاع از تمامیت ارضی خود به معنای تام و تمام مطلع کند .
برای ارسال نظر خود درباره این خبر اینجا کلیک کنید
نام خلیج فارس روزانه ۶ هزار بار در اینترنت جعل می شود
عضو شورای سیاستگذاری جشنواره فرهنگی و هنری خلیجفارس با تشریح برنامه های این جشنواره از جعل گسترده نام خلیج فارس توسط دشمنان نظام و انقلاب در فضای سایبر خبر داد.
به گزارش خبرنگار مهر، همایون امیرزاده معاون مدیرکل امور استانهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به برگزاری دومین جشنواره فرهنگی و هنری خلیج فارس در جزیره ابوموسی گفت: شناساندن خلیج فارس به عنوان مهد تمدن بشریت و جایگاهی برای نهادینه کردن صلح و دوستی در منطقه، معرفی جاذبههای گردشگری خلیجفارس و نشان دادن چهره واقعی متجاوزان به حریم خلیجفارس از جمله اهداف برگزاری این جشنواره فرهنگی و هنری است.
عضو شورای سیاستگذاری جشنواره فرهنگی و هنری خلیجفارس افزود: اجرای موفقیت آمیز اولین جشنواره در سال گذشته، زمینه را برای رشد و توسعه آن در سال جاری فراهم آورده و بر این اساس، ورود جدی به فضای مجازی با همکاری مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دستور کار دومین جشنواره قرار گرفته است.
وی با تاکید بر ضرورت صیانت از نام خلیجفارس در فضاهای مجازی، به جعل عنوان خلیح فارس به تعداد روزانه ۶ هزار بار در فضای سایبر از سوی برخی سلطهگران منطقه اشاره کرد و گفت: با توجه به مطالعه انجام شده در خصوص جعل نام خلیجفارس از سوی برخی سلطهگران منطقه، توجه به فضای سایبری برای تاکید هرچه بیشتر پایگاههای اینترنتی ایرانی برای جلوگیری از جعل نام خلیجفارس مدنظر قرار گرفته و بر این اساس یکی از پیشنهادات این است که انجمن دوستداران خلیج فارس در روز ملی خلیج فارس تشکیل شود.
امیرزاده خاطرنشان کرد: سال گذشته طیفی از پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری مرتبط با موضوع خلیجفارس مورد تقدیر واقع شدند و اولین سمپوزیوم “از پرسپولیس تا خلیجفارس” با حضور ۹ نقاش داخلی و ۹ نقاش بینالمللی برگزار شد.
وی ابراز امیدواری کرد با همکاری مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بتوان زمینه را برای مشارکت هرچه بیشتر کاربران فضای مجازی در صیانت از نام خلیج فارس فراهم کرد.
برای ارسال نظر خود درباره این خبر اینجا کلیک کنید
ماجرای جزایر سه گانه از کجا شروع شد؟
*حسین علایی
دولت امارات عربی متحده هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف موضوع جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را مطرح می کند و مدعی می شود که این جزایر اشغالی است. بلافاصله پس از هر ادعایی ، شورای همکاری خلیج فارس نیز از مواضع این دولت حمایت می کند. حال این سوال مطرح است که چرا به طور مرتب این مسئله از سوی دولت این امیرنشین مطرح می گردد و هدف از اصرار بر آن چیست؟
پس از پایان جنگ اول جهانی، امپراطوری عثمانی فروپاشید و انگلیس بر بخشی از جهان عرب مسلط شد و کشتی های جنگی انگلیس با تعداد بیشتری به خلیج فارس اعزام شدند. از این هنگام نیروهای نظامی انگلیس در بعضی از جزایر ایرانی از جمله بحرین،ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک مستقر شدند. در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی وقتی که دولت انگلیس تصمیم گرفت نظامیان خود را از خلیج فارس خارج کند،نیروهای ایران اجازه یافتند تا در سه جزیرة ایرانی ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک وارد شده و حاکمیت ایران را به این سه جزیره بازگردانند. البته طبق توافقی که با شاه ایران صورت گرفت، بحرین که استان چهاردهم ایران بود هم با حمایت دولت انگلیس به عنوان امیرنشینی مستقل از ایران جدا شد.
از این زمان بود که مسئلة ابو موسی به عنوان موضوعی اختلافی بین امیر نشین شارجه و ایران درآمد.در آن هنگام دولتی به اسم امارات وجود نداشت و کشوری که اکنون به نام امارات عربی متحده خوانده می شود در قالب هفت امیرنشین مستقل با دولت های جداگانه و تحت الحمایة انگلیس شناخته می شد. بنابراین فقط اختلاف بین شارجه و ایران آن هم بر سر چگونگی ادارة ساکنین عرب ابوموسی به وجود آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع این سه جزیره به عنوان بهانه ای برای فشار آوردن به ایران مورد استفاده بعضی از کشورهای عربی قرار گرفت و یکی از بهانه های صدام حسین برای جنگ با ایران نیز عدم واگذاری این جزایر به اعراب بود. در سال های گذشته هرگاه که روابط آمریکا با ایران به مرحلة خصمانه تری رسیده است کشور امارات که سیاست های آمریکا در خلیج فارس را دنبال می کند ادعای مربوط به جزایر را مطرح کرده است. به هر حال طبق تفاهم نامه ای که در دسامبر ۱۹۷۱ بین ایران و آقای محمد القاسمی حاکم شارجه منعقد گردیده است،امنیت ابوموسی بر عهدة ایران است و مالکیت ایران بر این سه جزیره طبق اسناد تاریخی محرز است. از سوی دیگر هیچگاه در طول تاریخ شارجه و کشور امارات بر این جزایر حاکمیتی نداشته اند.
به دلیل روابط نامطلوب کشورهای غربی به ویژه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران،هیچگاه این کشورها موضع مناسبی در رابطه با مسئلة جزایر ایرانی نداشته اند. آنها یا در برابر ادعای امارات سکوت کرده اند و یا مواضعی را اتخاذ کرده اند که تلویحا حمایت از امارات تلقی شده است. معمولا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و نیز اتحادیة عرب از ادعای امارات حمایت می کنند و در گذشته و در دوران جنگ تحمیلی شدیدترین حمایت از ادعای امارات را صدام حسین انجام می داد. البته پس از جنجال اخیر امارات،مقامات آمریکایی و انگلیسی با وضوح بیشتری از امارات حمایت کرده اند که جای تأمل دارد.
به نظر می رسد تا زمانی که رابطة ایران با کشورهای غربی و آمریکا حالت خصمانه داشته باشد،امارات آن را فرصتی مناسب برای طرح ادعای خود ارزیابی می کند و به حرف های خود ادامه خواهد داد. اختلاف بین ایران و عربستان بر سر مسائل منطقه ای هم به این مسئله دامن زده است. طبیعی است که ایران برای خاتمه دادن به این ادعا می تواند فعال تر عمل کند. دولت می تواند چند اقدام را به صورت هم زمان انجام دهد تا دولت امارات نتواند به طرح ادعای خود علیه این جزایر ادامه دهد. اولین و مهم ترین اقدام استفاده از روش ها و ابزارهای حقوقی است. ایران می تواند اسناد تاریخی خود در این باره را در سطح جهان و برای افکار عمومی منتشر نماید و یک پایگاه اطلاع رسانی اختصاصی برای این کار راه اندازی نماید. همچنین دانشگاه های کشور می توانند کرسی هایی علمی متعددی را برای دفاع از مالکیت ایرانی این جزایر و نیز اسم خلیج فارس راه اندازی نمایند و تدوین رساله های دانشجویی در بارة این موضوعات را تشویق نمایند.
اقدام دیگری که دولت می تواند انجام دهد شکل دادن به یک دیپلماسی فعال در این حوزه است. علاوه بر مذاکره با امارات ، این موضوع می تواند محور مذاکرات ایران با بعضی از کشورهای ذی نفوذ باشد تا آنها به دولت امارات در این زمینه فشار آورند و مانع از بروز نا امنی در خلیج فارس شوند.
اقدام سوم کاهش یا قطع روابط تجاری گسترده با امارات است. هم اکنون ایران یکی از منابع درآمدی پر فایده برای کشور امارات است. این کشور حدود یک سوم صادرات مجدد خود را به ایران انجام می دهد و از این طریق سود سرشاری می برد. از سوی دیگر امارات یکی از منابع جذب سرمایة ایرانیان است به طوری که گفته می شود بی
نظرات شما عزیزان: